حرفهای دوستانه

قبل از سفر به تورنتو تصمیم گرفتم که شانسم رو برای گرفتن ویزای آمریکا امتحان کنم.اما هیچ مدرکی با خودم ... ادامه مطلب

بعد از یک ماهی که کلگری بودم، رفتم تورنتو و مونترال. میزبانی که در تورنتو داشتم سرکار بود و به ... ادامه مطلب

اواخر خردادماه خاک کانادا و بعد هم آمریکا باز طلبید .این سفرنامه رو همون موقع شروع به نوشتن کردم اما ... ادامه مطلب

دلم می گیره وقتی این همه قدرنشناسی رو می بینم. وقتی از دل و جون کاری انجام میدی، انتظار داری ... ادامه مطلب

دفعه پیش که ویزام اومد تا پروازم ٣ روز وقت داشتم! همه چی بدو بدو شد.فرصت فکر کردن به هیچ ... ادامه مطلب

ظاهرا همه چی خوبه.البته دروغ چرا در باطن هم نسبتا خوبه.اما یه عصبانیت زیرپوستی دارم!شاید به خاطر اینه که دلواپسیهام ... ادامه مطلب

بعد از این همه مدت که می خوام بنویسم ترجیح میدم شماره ای بنویسم!١- گفته بودم یه مطلب نصفه نیمه ... ادامه مطلب

یکسال از رفتنت گذشت.تو این یکسال کم نبودند روزهایی که وقتی میومدم خونه انتظار داشتم اومده باشی پیشمون و کفشهات رو ... ادامه مطلب

هفته گذشته روزهای سختی رو تو شرکت داشتیم.در سمینار تله مدیسین و بیمارستان الکترونیکی و جشنواره اش شرکت کرده بودیم ... ادامه مطلب

یه وقتی ممکنه با یکی اختلاف پیدا کنی،به بهونه های مختلف اذیتت کنه.خیلی دلت می خواد یه دعوای مفصل باهاش داشته باشی .اما ... ادامه مطلب